به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری «حوزه» به نقل از پورتال اینترنتی مارکت اسلام، در سال - 2017 ، یکی از مبلغان اسلام هراسی غربی به نام اورقی در گفت‌وگو با روزنامه فرانکفورتر روندشو ادعا کرد که مسلمانان برای نفرت از یهودیان آمورش می‌بینند.

در همان سال یکی دیگر از این مبلغان به نام تپراک ادعا کرد که دشمنی با یهودیان در میان مسلمانان، حُسن محسوب می‌شود. پس از آن، ولفگانگ بنز، رئیس سابق مرکز تحقیقات یهودی ستیزی، فهمید که موج گسترده یهودی ستیزی از لحاظ تاریخی در اروپا و در میان ملی گرایان عرب ریشه دارد، اما مربوط به اسلام نیست.

با این حال، در غوغای تبلیغاتی، نظرات متفاوتی مطرح شده که یهودی ستیزی بخشی از اسلام است و حتی رسانه‌های جمعی نیز اخیرا این نظریه را منتشر کرده اند که یهودی ستیزی از طرف مسلمانان وارد جامعه می‌شود و این وضعیت، به وسیله برخی از عالمان اخلاق که افراد را برای گسترش نفرت علیه اسلام و مسلمانان تحریک می‌کنند، بدتر می‌شود.

مُدِبارون لاگرفلد ادعا کرده است که مسلمانان "بدترین دشمنان" یهودیان هستند و شورای مرکزی یهودیان از همه انجمن های اسلامی خواسته است تا برای مقابله با یهودی ستیزی شدیدتر عمل کنند. این همان شورایی است که تقریبا هر جنایت اسرائیل را توجیه می‌کند و تا امروز موضع این انجمن در برابر اشغال فلسطین فاصله ای با مواضع اسرائیل نداشته است.

واقعیت تاریخی و اصلی ارتباط مسلمانان و یهودیان

در طول جنگ های صلیبی، مسلمانانی بودند که یهودیان را از قتل عام صلیبیان محافظت کردند. هر کجا که یهودیان قادر به محافظت از خود نبودند، مسلمانان خود را فدا کردند. حتی نوشته های قدیمی صهیونیست ها به وضوح نشان می‌دهند که مسلمانان و یهودیان در همزیستی کامل در اورشلیم زندگی می‌کردند.

همچنین در میان مسلمانان اسپانیا، بیش از 50 هزار یهودی سفاردی در کنار مسلمانان در صلح زندگی می‌کردند. در جنبش استرداد یا سقوط آندلس، پس از سقوط حکومت اسلامی و به قدرت رسیدن مسیحیان، یهودیان مجبور بودند یا همراه مسلمانان از آن سرزمین فرار کنند و یا مسیحی شوند. در حالی که هیچگاه مسلمانان از آنان نخواسته بودند، دینشان را تغییر دهند.

در زمان نازیها، زمانی که تعداد کمی از مسلمانان در آلمان زندگی می‌کردند، این گروه اقلیت از یهودیان محافظت کردند.

در آن زمان اکثر یهودیانی که می‌خواستند جان خود را نجات دهند، به سرزمین‌های دور از جمله ترکیه و ایران فرار کردند.

بسیاری از دانشمندان یهودی که از دانشگاه‌های آلمان اخراج شدند، در دانشگاه‌های ترکیه یا ایران شروع به کار کردند.

موزه یهودی مونیخ از سال 2008 نمایشگاهی از این تبعید برپا کرده است. این واقعیت‌ها که در تبلیغات روزمره اسلام هراسان خیلی کم به آن پرداخته می‌شود، آنقدر واضح و قابل رؤیت است که هر کسی می‌تواند صحت آنها را بسنجد. به عنوان مثال، حداقل 12 کنیسه تاریخی در استانبول وجود دارند و تقریبا همه آنها هنوز مشغول فعالیت هستند.

علاوه بر این هنوز دومین گروه بزرگ یهودیان در خاورمیانه، در ایران زندگی می‌کنند و در قانون اساسی این کشور، حقوقی دارند که مانند آن در هیچ کشور دیگری نیست.

در اصل 13 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که به نام "اصل رسمیت اقلیتها" نیز شناخته می‌شود، آمده است: ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی تنها اقلیت‌های دینی شناخته می‌شوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل می‌کنند در حالی که اقلیت های مذهبی در آلمان چنین حقوق ویژه‌ای ندارند.

بررسی این موضوع از نگاه قرآن در این مقاله نمی‌گنجد، زیرا قرآن کریم، میان یهودیت، به عنوان یک جامعه مذهبی و تاسیس یک گروه نژادپرست تفاوت قائل شده است، همچنین بین مؤمنان و افرادی که پشت یک عنوان، پنهان شده‌اند، نیز تمایز می‌گذارد، اما آیه 62 سوره بقره نشان می‌دهد که اسلام احترام ویژه ای برای یهودیان قائل است.

این ادعا که مسلمانان ضدیهود هستند، یکی از تبلیغات اسلام هراسان است که هدفی واحد، یعنی افزایش قدرت حاکمان و حمایت از دولت‌های متخاصم در برابر مردم مظلوم و ستمدیده، دارند.

در این میان، از موارد نادر سوءرفتار مسلمانان با یهودیان به عنوان شواهدی برای بی اعتبار کردن کل اسلام و مسلمانان استفاده می‌شود و حتی در حال حاضر تا حد زیادی اغراق آمیز شده است. هرکس که به جنایات بین‌الملل اسرائیل و سیاست ضدانسانی دولت آپارتاید آن اشاره می‌کند، به عنوان فردی یهودستیز شناخته می‌شود.

پروژه استعماری اسرائیل، که مسئول رنج بسیاری در جهان اسلام است، یکی از اقدامات دنیای غرب است که از طریق رسانه‌های خود افسانه های تخیلی و پوچ را منتشر می‌کند تا ستم و ظلمی که به مردم می‌شود را پنهان کنند.

تنها زمانی که مردم متوجه شوند اهداف واقعی دولت‌های غربی، مبارزه با یهودی ستیزی نیست و تنها هدفشان، تفرقه میان مردم به منظور تسلط بر آنها است، این احتمال وجود دارد که مردم در برابر سلطه جویی امپریالیسم بایستند.

پتانسیل مسلمانان بسیار زیاد است. این یکی از دلایل نفوذ مسلمانان است. آزادی واقعی در آلمان هرگز با مبارزه علیه اسلام به دست نمی آید، بلکه تنها همراه و در کنار مسلمانان حاصل می‌شود.